مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بد
پرپوزال نویسی و پایان نامه حسابداری و مدیریت
این وبلاگ به منظور انجام پروژه های حسابداری و مدیریت در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی گردیده است

كه در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش مي شود عملکرد عملیاتي » بد « در مدیریت سود واقعي شركت با استفاده از ایجاد ثبت هاي حسابداري مصنوعي یا تغییر برآوردها از میزان معقول، مخفي بماند. براي مثال، هیأت اجرائیه یك شركت ممکن است تأثیرات یك حاشیه سود كم را با ثبت درآمدهاي دوره بعد در این دوره یا كاهش هزینه هاي مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان كردن روند عملیات واقعي با استفاده از تهاترهاي حسابداري مصنوعي و افشاء نشده از مصادیق مدیریت سود بد مي باشد. كه اغلب نیز امري غیر قانوني مي باشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفي، شناخت نادرست درآمد، قضاوت هاي محافظه كارانه، بیش از حد یا كمتر از حد مي باشد.(عزیزی ،1391). در بدترین حالت، اینها به تقلب منجر مي شود. نیز وجود دارد. یك فعالیت عاقلانه و مناسب كه بخشي از فرآیند » خوب « در مقابل، مدیریت سود مدیریت مالي و اعاده ارزش سهامداران مي باشد، از موارد مدیریت سود خوب به شمار مي رود. مدیریت سود خوب از فرآیند روزمره اداره یك شركت با مدیریت عالي محسوب مي شود كه در طي آن مدیریت، بودجه معقول تعیین مي نماید، نتیجه ها وشرایط بازار را بررسي مي كند، در برابر تمامي تهدیدها و فرصت هاي غیر منتظره واكنش مثبت نشان مي دهد و تعهدها را در بیشتر یا تمامي موارد به انجام مي رساند. یك شركت نیاز به بودجه ریزي، داشتن هدف، سازماندهي عملیات داخلي و ایجاد انگیزه در كاركنانش در كنار ایجاد یك سیستم بازخورد، جهت آگاهي سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه هاي با ثبات و قابل پیش بیني و رسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرك هاي طرح ریزي و عملیاتي خوب، نه غیر قانوني است و نه غیر اخلاقي. نشانه اي از مهارت ها و پیشرفت است كه بازار در پي آن است و به آن پاداش مي دهد. گفته مي شود )دی جورج » عملیاتي « مدیریت سود ،» خوب « گاهي اوقات به این مدیریت سود  ( كه در آن مدیریت اقدام هایی را در جهت تلاش براي ایجاد عملکرد مالي با ثبات)با استفاده از تصمیم های قابل قبول و داوطلبانه( انجام مي دهد. براي مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه كارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل كند و به كارگران بعد ازظهر مرخصي دهد. این تصمیم به خاطر آن است كه آنان به اهداف تولید به خوبي برسند یا به خاطر آن است كه سطح موجودي تولید شده به اندازه كافي بالا مي باشد و نیازي به موجودي بیشتر نیست()واتز و زیمرمن ،1986،)[1].

یا این كه به عکس، كارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامي این موارد اتفاق مي افتد، تجارت چیزي جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد با ثبات و قابل اتکاء، در كنار عکس العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست. یك مدیریت سود خوب ممکن است تصمیم گیري كند كه به اختیار در دورهاي كه درآمد عملیاتي پایین است، تعدادي از دارایي ها به فروش رود؛ شاید شركت در حال بستن یك قرارداد خوب باشد كه در دوره بعد درآمد زایي دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شركت، مورد نیاز باشد. در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده گمراه كننده نخواهد بود. برخي افراد باور دارند كه چنین عملي، تصمیم گیري را خدشه دار مي نماید وكیفیت سود را كاهش مي دهد ولي تصمیم گیري براین پایه استوار است كه آیا نتیجه هاي بدست آمده قابل اتکاء است و آیا مبادله ها به گونه اي مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو مي توان نتیجه گرفت كه مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله اي مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شركت توسط تمامي صاحبان سود بازار سرمایه ميباشد )رحیمیان و همایونی راد، 1387).



[1] - Watts & Zimmerman



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط غلام پور